عباس معروفی و دریغی تازه
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۰۳۵۹۵
من به طور طبیعی چندان قرابتی با فکر و باور و اندیشه او نداشتم، اما حرمت قلم در میان ما بود و در همان دیدارهای محدود و معدود در مجالس عمومی با ادب و احترامی سزاوار به روحانی جوانی که همکار و هم صنف خود میدانست محبت میکرد و من نیز به احترام جایگاه حرفه ای و توان قلمی اش بزرگش میداشتم.
مهمتر از اینها سادگی صمیمانه و فروتنی صادقانه ای بود که در رفتار و کار حرفه ای او میدیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودش بود - هر چه بود- و همین موجب می شد که با تمام اختلاف فکری و اعتقادی مان برای او حرمت و ارزشی قائل باشم و به خاطر صفا و صمیمیت بی پیرایه اش دوستش بدارم.
دریغ و حسرتی که سالها در باره امثال او دارم نیز از همین روست که با این زمینه و ظرفیت چرا هیچگاه فرصت و امکان دیالوگ و گفتگو برای تفاهمی هرچند اندک و تعاملی هرچند ناچیز فراهم نشد.
شکاف و گسلی که امروز بیش از هر زمان دیگر در حوزه فرهنگ و ادبیات و اندیشه و هنر می بینیم، شاید با تحقق چنین فرصت هایی کمتر می شد و این اندازه عمق پیدا نمی کرد.
امثال او اکنون نیز فراوانند، نویسندگان و شاعران و روزنامه نگارانی که روزی همکار بودیم و لااقل در نمایشگاه کتاب و جشنواره مطبوعات یا مراسم انتخابات نماینده مدیران مسؤول مطبوعات در کنار هم مینشستیم و به سلامی یا علیکی دیداری مختصر داشتیم و همان حیای حضور مایه دلگرمی اندکی نیشد که شاید بتوان دری گشوده و راهی هموار برای بهبود احوال و اوضاع به جستجوی زبانی مشترک یافت.
دریغ و درد که نه آن راه و درگاه یافته شد و نه آن زبان مشترک تحقق یافت بلکه هر روز فاصله ها بیشتر شد، نه تنها با کسی چون عباس معروفی که مهاجر غریب آلمان بود، حتی با کسانی که در میان جمع هستند و دلشان در جایی دیگر است و دیر یا زود همان ها هم تن شان را با چمدانی برمی دارند و می روند تا روزی که شاید چون سایه تنها جسم بی روح شان بتواند به دیدار ارغوان بازگردد.
عباس معروفی یکی از آن فرصت های از دست رفته بود که شاید می توانست بماند و با اندک تحملی که میبیند به حکم انصافی که داشت و در روایت صادقانه اش از خاطره اش با سید ابراهیم رئیسی ظهور یافت، متقابلا همدلی و همراهی کند.
افسوس که چنین نشد و آن همه توانایی و استعداد و هنرمندی قلمش ناچار گردید به غربت سفر کند و سالها مسافر دردمند غریستان غرب باشد.
خدایش بیامرزاد که امروز با خبر رفتنش موجی از آن دریغ ها و حسرت ها برای همه آرزوهای تحقق نیافته را برآورد و برق خاطره ای از آخرین دیدار کوتاه مان در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را پیش چشمم روشن کرد.
آثار او از شعر و نمایشنامه تا داستان کوتاه و رمان های مختلف مخصوصا "سمفونی مردگان" که به شایستگی مورد توجه و تقدیر قرار گرفت، جایگاه او را در ادبیات معاصر ایران تثبیت کرده و نامش ماندگار خواهد بود. کد خبر 1668960
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمدرضا زائری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۳۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاید نمیدانستید که علی دایی آنجا حضور داشت!
به گزارش "ورزش سه"، نشریه معتبر فورفورتو در گزارشی مفصل، لحظاتی از تاریخ فوتبال را روایت کرده که شما احتمالا نمیدانید پای یک اسطوره بزرگ در آنجا در میان بوده است.
به عنوان مثال، به بازی انگلیس و آرژانتین در جام جهانی 98 اشاره میکند و لحظهای که مایکل اوون موفق شد پیر لوئیجی کولینا را متقاعد به اعلام ضربه پنالتی به نفع سهشیرها کند. بعد از مخاطبان پرسیده آیا میدانستید کسی که روی اوون خطا کرد مائوریتسیو پوچتینو سرمربی حال حاضر چلسی بود؟
یکی دیگر از این موارد قهرمانی کاکا در جام جهانی است! بله این ستاره برزیلی هم فاتح جام جهانی شده هرچند هیچکس آن را به خاطر ندارد چرا که برنده توپ طلا در سال 2002 تنها با 17 سال سن عضو تیم ملی برزیل بود و هرگز در این مسابقات به میدان نرفت.
یک مورد دیگر! آیا میدانستید زمانی که آگوئرو آن گل تاریخی را وارد دروازه کویئنز پارکرنجرز کرد و قهرمانی دراماتیک منچسترسیتی رقم خورد، فیل فودن ستاره این روزهای سیتی درست پشت دروازه QPR به عنوان توپ جمعکن نشسته بود؟
این گزارش طولانی شامل 32 مورد میشود. حضور رونالدوی اورجینال در المپیک، نشستن الکس فرگوسن روی نیمکت اسکاتلند در جام جهانی 1986، حضور مارکو ماترازی در جشن شادی گل جنجالی رابی فاولر که ادای اسنیف کوکایین را درآورد و...
اما نکته جالب اینکه مورد شماره یازده این گزارش به علی دایی اشاره دارد. فورفورتو در این رابطه عکسی منتشر کرده و در مورد عکس نوشته: سوپراستار بینالمللی فوتبال، علی دایی، در زمین نیوکمپ بین مهمت شول (شماره 7) و الکساندر زیکلر (شماره 21) بایرن نشسته بود آن هم زمانی که بایرن در فینال لیگ قهرمانان اروپا با منچستریونایتد مصاف میداد.
سپس در این بخش که با عنوان «دایی در نیوکمپ در سال 1999» آمده، توضیح داده است: علی دایی مهاجم ایرانی قبل از اینکه کریستیانو رونالدو از او سبقت بگیرد، با ۱۰۸ گل بهترین گلزن بینالمللی جهان به حساب میآمد. اما زمانی که منچستریونایتد در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 1999 بایرن را شکست داد، دایی روی نیمکت بایرن مونیخ بود.
البته همه مردم ایران میدانند که علی دایی در آن بازی تاریخی بخشی از تیم بایرن مونیخ بود که با بدشانسی محض دستش از جام قهرمانی اروپا دور ماند. علی دایی هنوز تنها ایرانی حاضر در فینال لیگ قهرمانان اروپا به حساب میآید و بعید است فعلا بازیکنی از ایران به چنین جایگاهی برسد.