چگونه ابراهیم رئیسی "عباس معروفی" را از اعدام تبرئه کرد ؛ عجیبه! لک تو پروندهات نیست/ حتی خانمبازی هم نکردهای؟
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۰۲۹۲۹
عباس معروفی امروز در آلمان درگذشت، او یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» بود که در نخستین سالهای دهه ۷۰ توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت.
بخشی از خاطره این نویسنده فقید که سال 97 به همت سید شهاب الدین طباطبایی در روزنامه شرق منتشر شد به شرح ذیل است:
«سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰، بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضیام داده بود، وزارت ارشاد هم کنفیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را مینوشتم و این جمله جایی خودنمایی میکرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون میسوختم.
حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. چند روز بعد او به من خبر داد که روزهای سهشنبه حجتالاسلام ابراهیم رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت شش صبح سهشنبه آنجا باشم. این سهشنبه رفتنها، چهار بار طول کشید و نوبت به من نرسید، بار پنجم، ساعت ۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر میتوانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوشتیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمائید! خودم را معرفی کردم، رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباس معروفی معروف؟»
«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی شاخ و دم که هر روز کیهان مینویسه»
رئیسی: «شما بمونید. نفر بعدی؟»
سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند.
دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه میکنید؟»
«رمان مینویسم، کتاب چاپ میکنم، ادیتوری میکنم، هر کار که بشه چون دفترم بازه اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین.»
رئیسی: «خب فکر میکنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من میپرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر میکنم؟»
رئیسی: «این سوال من هم هست.»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره.»
رئیسی: «چند سالته؟»
«سیوسه.»
رئیسی: «این چیزهایی که درباره شما در روزنامهها مینویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری.»
آنوقت در کامپیوتر پروندهام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پروندهات نیست.»
گفتم: «میدونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبودهام.»
با حیرت خیرهام شد: «حتی خانمبازی هم نکردهای؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»
به پشتی صندلیاش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوشسیما و خوشتیپی است.
گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. میخواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم میخواد بخونمش.»
اتفاقاً نسخهای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.»
۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب میکنم! چرا این قدر راجع به شما بد مینویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردونها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»
گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم.
تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدم صلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد.
در این دوره که خاتمی هم در آخرین روزهای وزارت ارشاد، هیأتمنصفه را تشکیل داده بود، باعث شد گردون در دادگاه تبرئه شود.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۲۹۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم رئیس دانشگاه تهران برای جمیله علمالهدی، همسر ابراهیم رئیسی
رئیس دانشگاه تهران با صدور احکامی همسر رئیسجمهور و معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور را بهعنوان عضو هیأت اجرایی جذب دانشکده خانواده این دانشگاه منصوب کرد.
به گزارش مهر، دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران امروز با حضور انسیه خزعلی معاون رئیس جمهور، قاسم عمو عابدینی معاون وزارت علوم تحقیقات و فناوری، محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران و زهرا ناظم بکایی رئیس دانشگاه الزهرا افتتاح شد.
رئیس دانشگاه تهران در این مراسم با اعطای حکمی انسیه خزعلی معاون رئیس جمهور را به عنوان عضو وابسته هیأت علمی و عضو هیأت اجرایی جذب هیأت علمی دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران معرفی و منصوب کرد.
خزعلی در واکنش به این حکم گفت: من هیچ مسئولیتی را اگر نتوانم کار کنم قبول نمیکنم.
محمد مقیمی، همچنین جمیله علم الهدی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و همسر رئیس جمهور را به عنوان عضو دیگر هیأت اجرایی جذب هیأت علمی دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران معرفی کرد.
در ادامه رئیس دانشگاه تهران فاطمه یزدیان دانشیار دانشکدگان علوم وفناوریهای میان رشتهای را به ریاست این دانشکده منصوب کرد.